به گزارش خبرگزاری حوزه،اینجا در حریم آرامش و اصالت، غمهای جهان خاکی از دل میگریزد. منِ تنها، تنهایی ام را نه در خلوت، که در کنار خانواده و در سایه سار این آستان پربرکت پر میکنم. با هر قدم که برمیدارم، پای بر سنگفرشهای تاریخ میگذارم که قصه های سر به مهرِ ایران کهن را در سینه دارند. نگاه که بر دیوارهای قدیمی و ستونهای استوار می افکنم، گویی نجوای هنرمندانی را می شنوم که قرنها پیش، عشق و ایمان را در هر نقشِ گچبری و آجرچینی جاودانه کردند.
همین که این حس نابِ اصالت به جانم می نشیند، بارِ غم از دلم فرو می ریزد. چه رسد به زمانی که خود را به حرم میرسانم و دست نیاز به سویش دراز میکنم. آنگاه که انگشتانم را بر پنجره ضریح مقدسش گره میزنم، گویی مستقیماً با قلبی بزرگ و روحی بخشنده این عالم بزرگ ارتباط برقرار میکنم و حاجت دل را با زمزمههایی از اعماق وجود، با او در میان میگذارم.

از تولد تا تولد دوبارهٔ فرهنگ
علامه محمدباقر مجلسی، در سال ۱۰۳۷ هجری قمری در شهر اصفهان، در دامان خانواده ای از عالمان و فرهیختگان دیده به جهان گشود. پدرش، ملا محمدتقی مجلسی، خود از بزرگان علم و حدیث بود و اولین استاد و راهنمای او در مسیر دانش. از همان کودکی، نبوغ او چون خورشیدی میدرخشید و نشان میداد که قرار است نگین درخشانی در تاج علوم اسلامی باشد.بزرگترین یادگار او، کتاب شریف بحارالانوار است؛ اقیانوسی بیکران از احادیث اهل بیت (ع) که مانند گنجینهای بیپایان، جانهای تشنه را سیراب میکند. ا کتاب «حلیة المتقین»او، که به زبان فارسی و دربارهٔ آداب و اخلاق اسلامی است، نشاندهنده ٔ دغدغهٔ او برای هدایت عموم مردم است.

و در میان سفرههای نور
اهل دل بر این باورند که چنین بزرگانی، دارای کراماتی هستند که نشان از قرب و ارتباط ویژه شان با معبود دارد. از علامه مجلسی نیز کرامات بسیاری نقل شده است. مردم از برآورده شدن حاجاتشان در کنار ضریح مطهرش میگویند. از شفای بیماران ناامید و گشایش در امور زندگی سخن میگویند. اما بزرگترین کرامت او را شاید بتوان در همین آثار ماندگارش دید؛ آثاری که قرنها پس از او، همچنان چراغ راه جویندگان حقیقت است و هرکس با خلوص نیت به سویش روی میآورد، دری از رحمت و برکت به رویش گشوده میشود.
و اکنون نیز دیدنِ نشانههای این کرامات در همینجا، در حریمش، به چشم میآید. سفرههای تسبیحِ سبز رنگی که بانوانِ صاحب دل، گرداگردش حلقه زده اند.
گرداگرد این سفره های نور، که نمادِ امید و توسل است، نشسته اند و با انگشتانی که با تسبیح های سبز گره خورده، ذکرهای صلوات میفرستند. همین صحنه خود، گویای همه چیز است؛ گویای این که اینان، دست به دامان این عالمِ بزرگ شده اند و حاجت دل را از او، که نزد خدا آبرویی دارد، طلب میکنند.
در میان همین جمع، عدهای که نذرشان مستجاب شده با چهرههایی شاد و دلی آرام، به ادای نذر و شکرگزاری مشغولاند. بستههای آجیل و شکلات، که نمادِ شیرینیِ برآورده شدن حاجت است، در میان مردم پخش میکنند و همگان را در شادی و برکت خود شریک میسازند. این صحنهها، خود حکایت از کرامتی زنده و جاری دارد؛ کرامتی که تنها در کتابهای تاریخ محبوس نشده، بلکه زمزمهای است که از دیروز تا امروز، در این مکان مقدس جریان دارد.
و در این میان، حیاط بزرگ و با صفای حرم، با همان معماری اصیل و قدیمی خود، همچون آغوشی گشوده، همه را در خود جای داده است.
کبوترانِ صحن، که گویی خود زائرانی همیشه در این آستان هستند، با پروازهای دورانی خود بر فراز گنبد و ایوان، جلوه ای از عروج روح را به نمایش میگذارند.

سرباز نستوه میدان قلم
شاید آنچه علامه مجلسی را از بسیاری از فقها و عالمان متمایز میسازد، تنها عمق دانش او نباشد، بلکه سختکوشی و عشق خستگیناپذیرش به گردآوری و صیانت از گنجینهٔ علوم اهل بیت (ع) باشد. وقتی به عظمت کار او در تألیف آثاری مانند بحارالانوار که خود جهانی است از دانش مینگریم، حیرتزده میشویم.
اگر حجم عظیم کتب تألیفی وی را بر روزهای عمر پربرکتش تقسیم کنیم، رقمی شگفت انگیز به دست می آید: گویی او به طور متوسط، معادل نوزده هزار و صد و بیست و پنج صفحه در هر سال از عمرش به رشتهٔ تحریر درآورده است! این عدد، تنها یک محاسبهٔ خشک ریاضی نیست؛ بلکه فریادی است از یک عزم استوار، یک همت بلند و شب زنده داری های بسیار در راهی که به آن عشق می ورزید.
وقتی به نسخههای خطی باقیمانده از آن عصر طلایی نظر می افکنیم، درمی یابیم که بسیاری از نسخه های نفیس کتابهای فلسفی، دقیقاً در همان دوران اوج حیات علمی علامه مجلسی و در مدارس اصفهان، در حال کتابت و مطالعه بوده اند. این خود گواهی است بر وسعت نظر و شکوفایی همه جانبهٔ علمی در دوره ای که او یکی از ستون های اصلی آن بود.
پاسداشت یک میراث دار راستین
به پاس همین عمر پربرکت و خدمات بیبدیل اش است که سی ام مرداد هر سال، به عنوان روز گرامیداشت علامه مجلسی نامگذاری شده است. روزی برای تجلیل از مردی که تمام هستی خود را وقف احیای فرهنگ ناب اسلامی کرد و میراثی به جا گذاشت که تا همیشه، چراغ راه حق جویان خواهد بود.
از دیروز تا امروز: چراغی همیشه فروزان
و اینگونه است که علامه مجلسی، تنها یک نام در صفحات تاریخ نیست. او از گذشتههای دور تا اکنون، چراغی پرفروغ و پناهگاهی امن برای دلهای باایمان بوده و هست. در گذشته، با تألیف کتابهای گرانسنگ، دین را زنده نگه داشت و فرهنگی اصیل را برای نسلهای بعد به میراث گذاشت. در آن روزگار، مرجعی بود برای پاسخگویی به پرسشها و درمان دردهای بیدرمان مردم زمانهی خود.
و امروز نیز، اگرچه جسمش در خاک آرمیده، اما روح بلند و کراماتش برقرار و پایدار است. او امروز نیز، در کنار آرامگاهش و در سراسر جهان، از طریق آثارش، پناهگاه مؤمنان است. دلهایی که با ایمان و خلوص، به سوی او روی می آورند، برکت و گشایش را در زندگی خود میبینند. این است معجزهٔ یک عمر زندگیِ با برکت در راه خدا؛ که نه تنها با مرگ پایان نمییابد، بلکه هر روز درخشانتر و پررنگتر میشود و هر نسل، به شکلی، از برکت وجودش بهرهمند میگردد.










نظر شما